مرکز آموزش عالی شهید بهشتی تهران

مطلب ارسالی کیوان صادقی

  وقایع روز اول ماه ربیع الاول

   دفن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

  لیلت المبیت

  هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

  هجوم به خانۀ وحی

  مسمومیت امام عسکری علیه السلام

  وقایع روز سوّم ماه ربیع الاول:

   تخریب کعبه توسط یزید

 روز پنجم ماه ربیع الاول:

  وفات حضرت سکینه سلام الله علیها

 روز هشتم ماه ربیع الاول:

  شهادت امام عسگری علیه السلام

  روز نهم ماه ربیع الاول

  آغازامامت حضرت ولی عصرعلیه السلام

  کشته شدن عمر بن خطاب

  کشته شدن عمر بن سعد

  وقایع روز دهم ماه ربیع الاول

  ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه 

  مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه

   مرگ مالک بن انس

  اولین روز خلافت غاصبانه معاویه

 وقایع روز دوازدهم ماه ربیع الاول

  افزوده شدن تعداد رکعات نماز

   ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه

  مرگ معتصم عباسی

  مرگ احمد بن حنبل

  روز چهاردهم ماه ربیع الاول

  مرگ یزید بن معاویه

  مرگ موسی خلیفه عباسی

روز هفدهم ماه ربیع الاول :

  ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

  ولادت امام صادق علیه السلام

  روز بیست ودوّم ماه ربیع الاول:

  جنگ بنی النضیر

 روز بیست و سوم ماه ربیع الاول:

  ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم

  روز بیست و پنجم ماه ربیع الاول:

  جنگ دومه الجندل

  صلح امام حسن علیه السلام

 

سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست

به سوی نور که باشی ، سایه ها در پس تو اند

الله نور السماوات والارض

سوره نور ؛ آیه

 

مهدی جان؛
آلودگی هواکه سهل است!
آلودگی دلایمان نیزازحد هشدار گذشته،
نفس هایمان به شماره افتاده!
سالهاست زندگی مان،تعطیل رسمی است
هوای باریدن نداری مولا جان؟

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت عیسى (ع) از کنار قبرى مى گذشت از خداى متعال خواست که صاحب قبر را زنده کند تا از او چیزى بپرسد.
همینکه زنده شد از او سؤ ال کرد حالت در عالم برزخ چگونه است ؟ عرض کرد من باربرى بودم ، روزى مقدارى هیزم براى کسى بردوش داشتم و مى بردم ، خلالى از آن جدا کردم که دندان خودم را با آن خلال نمایم از آن زمان که مُردم تا بحال گرفتار کیفر همان عملم

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

«گویند اسکندر وارد شهری شد، و روی سنگ قبرها را خواند، دید همه در سن جوانی مرده اند و مرده ها بیش از سی سال نداشتند.

پیرمردی را پیدا کرد و گفت: من با همه جهانگردی که داشتم، شهری مثل شهر شما ندیده ام، بگو چرا در این شهر همه جوان مرده اند؟

پیرمرد گفت: ما دروغ و تظاهر در زندگی نداریم و چون کسی که شصت سال عمر کرده، 30 سال آن را خواب بوده، پس در واقع 30 سال عمر مفید داشته است و ما نیز همان واقعیت را می نویسیم

   سید مهدی شمس الدین، جوانه های جوان، ص